پدیده کپی کردن یا Copyism
در این مقاله از سری مطالب آموزش عکاسی استاد فریبرز میرکبیری و وبلاگ نگاتیو استودیو به مبحث کپی کردن پرداخته ایم. مبحثی که در دنیای عکاسی از اهمیت بالائی برخوردا بوده و تمامی عکاسان به نوعی با آن درگیر خواهند بود. پدیده کپی کردن از دستاوردهای دنیای دیجیتال است، پدیده ای که باعث شد بشر برای اولین بار از زمان حضور ( و یا ظهور ) بر روی زمین امکان کپی کردن هر اطلاعاتی را در حداقل زمان و به راحتی با فشردن چند دکمه انجام دهد. پدیده ای که انتقال اطلاعات را بسیار ساده کرد و کاری که تا پیش از این از طریق چاپ، نوشتن، نت برداشتن ، تحقیق و در یک بازه زمانی نسبتا طولانی انجام میشد به این طریق با سرعتی بسیار زیاد قابل انجام شد.
اما اتفاقاتی در همین راستا و به آرامی پیش آمد که اکثریت کشورهای دنیای مدرن را درگیر خود کرد. از این جمله ظهور واقعه ای بود که بهتر است نام آن را شبیه سازی بگذاریم، واقعه ای که در ابتدا ناخواسته رخ داد اما به مرور و با درک روند و قدرت کم نظیر این موج باعث شد تا کم کم به صورت بسیار هدفمند از طریق برخی شرکتهای چند ملیتی و حتی بعضی از دولت ها انجام و هدایت شود.
شبیه سازی یعنی ایجاد شباهت آدمها به یکدیگر و در نهایت یافتن روش هایی برای همراه کردن اقشار زیادی از مردم در جهت یک سیاست خاص و یا قبولاندن برخی عادات و رفتارهای هنجار یا نابهنجار اجتماعی بدون اینکه شخص مخاطب متوجه آن گردد. این فرایند سالها پیش از طریق ارسال ایمیل های گروهی مربوط به گروه های مختلف و با استفاده از پدیده کپی پِیست کردن و ارسال این مطالب برای دیگران شروع شد که گرچه بسیاری از آدمها را درگیر اطلاعات درست یا غلط خود کرد اما هیچ گاه جایگاه وسیعی در این اتفاق ایفا نکرد. اما در نهایت این پدیده جدید با وارد شدن به قرن سوشال نت ورک ها به حد نهایت و دوران بلوغ خود رسید.
روند رشد این پدیده در ایران هم مثل آمریکا ژاپن و یا هر کشوری که امکان استفاده از اینترنت در آن بود به مرور زمان سیر صعودی بسیار شدیدی داشت و این امر تا جایی پیشرفت کرد که در حال حاضر متاسفانه براحتی میتوان اکثریت ایرانیان را در این دنیای مجازی در چندین دسته بندی با خصوصیات نسبتا یکسان کنار هم جا داد. اگر بخواهیم به برخی از این گروه ها اشاره کنیم میتوان مثال های زیر را یاد آور شد.
دسته اول کسانی هستند که به راحتی تحت تاثیر دنیای خرافه پردازی قرار گرفته اند. این افراد کسانی هستند که آنها را به راحتی و بر اساس ماه تولدشان میتوان به 12 زیر شاخه تقسیم کرد، کسانی که اکثرا نا آگاهانه اما با سر سختی بر این باورند که خصوصیات فردی و شخصیشان منطبق بر ماه تولد آنهاست و از آن گریزی نیست!! این دسته اکثرا افرادی با پشتوانه مطالعاتی کم و وفادارانی سرسخت به خصوصیات مرتبط به ماه تولد مورد نظر هستند. کسانی که بدون حتی کوچک ترین تلاشی در جهت خودسازی شخصی با لجاجت در حفظ خصوصیاتی که به خوردشان داده شده روزگار میگذرانند. عکس مورد علاقه آنها عموما ژست نیمرخ و اکثرا همراه با لبهای غنچه شده میباشد. میزان اعتقاد این افراد به طالع بینی خود تا به حدی است که در پروفایل دنیای مجازی خود به آن اشاره مستقیم میکنند و یا به آن میبالند!!! این در حالیست که این خرافه پردازی ها تا چندین سال پیش بسیار کمرنگ شده و در میان بعضی اقشار جامعه کلا از بین رفته بود.
دسته دوم گروهی هستند که از نظر عامه مردم به عنوان “قشر جواد” شناخته میشوند. جوادیسم در ایران ریشه بسیار عمیقی دارد اما اتفاق جالب این است که این گروه که معمولا به لحاظ تکنولوژیک همیشه چند گامی عقب تر از سطح کلی جامعه حرکت میکردند این بار، هرچند با کمی تاخیر اما بسیار سریع تر از پیش به جرگه این موج تکنولوژیک و سوشال نت ورک ها پیوستند و به واسطه پدیده کپی کردن موفق به انتشار و انتقال فرهنگ خاص خود به اقشار بیشتری از جامعه شدند و این حرکت به قدری به آرامی پیش می رود که گه گاه شناسایی آنها را از گروه بعد دشوار میکند.
قشر سوم گروه ادعاهای بی شمار هستند با ظاهری زیبا و عمقی ناچیز. در این گروه حفظ ظاهر در دنیای مجازی و در ارتباط با ویزیتورهایی که شناختی از آنها ندارند اهمیت بسیار دارد، خصوصیت بسیار بارز در این گروه استفاده از عکس هایی با ژست های نسبتا تکراری و شبیه به هم و استفاده از سخنان مشاهیر ،دانشمندان، شاعران،هنرمندان و … میباشد که این روند به واسطه فرایند کپی پِیست به خوبی فراهم میشود. این گروه عموما اطلاعات درستی در زمینه افرادی که حرفهایشان را منتقل میکنند ندارند و یا حتی آنها را نمیشناسند. بیش از 90% آنها تنها از مطالب به اشتراک گذاشته شده توسط دیگران استفاده میکنند و اصولا از خودشان حرفی برای گفتن ندارند. این گروه با ظاهری زیبا و حرفهایی فریبنده که اثری از آن حرفها در زندگی و رفتارشان موجود نیست به مراتب خطرناک تر از دیگر گروه ها هستند.
گروه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد غالبا افرادی را شامل میشود که به لحاظ معلومات در سطح بالاتری از افراد ذکر شده قرار می گیرند. کمتر مطلب به اشتراک میگذارند و بیشتر مطلب میخوانند، مطالب این گروه از افراد کمتر مورد توجه عوام واقع می شود و در دنیای خود با و یا بدون دغدغه دیگرانِ مجازی مشغول گذران روزگار میباشند.
و در نهایت گروه پنجم که شامل افرادی میشود که در این محیط حضور دارند اما به هیچ عنوان دیده نمیشوند کسانی که به دلایل مختلف نقش ناظر را در این دنیا ایفا میکنند و نبودنشان به هیچ عنوان به معنای بی اطلاعی آنها از این دنیای مجازی نیست زیرا که بر عکس معمولا همه چیز را از دور نظاره میکنند بدون اینکه اثری از خود بر جای بگذارند. این گروه در زمان مناسب از اطلاعات بدست آمده استفاده لازم را میبرند.
احتمالا به گروه های فوق هنوز می توان چند موردی نیز اضافه کرد و نتیجه همه این دسته بندی های ساده میشویم ما چند میلیارد آدمی که هر یک جایی در دل این گروه ها اشغال میکنیم. در حال جستجو بودم برای یافتن لغتی مناسب حال و احوال متن فوق که به واژه کپی ایسم یا کپی میسم برخوردم که در عین حال که ارتباطی با مطلب مورد نظر داشت اما در واقع چیز دیگری بود.
کپی میسم آئین جدیدیست که توسط دولت سوئد به رسمیت شناخته شده و آنها اولین کلیسای خود را نیز در سوئد راه اندازی کرده اند. بر اساس قوانین این کلیسا نشر اطلاعات و انتشار آن امری مقدس است و هیچ مانعی برای این کار وجود ندارد. آنها اصولا هیچ اعتقادی به “کپی رایت” ندارند. عکس زیر و شُرت کات های کپی پِیست سمبل مقدس آنها محسوب می شود.